دسته : معماری
فرمت فایل : word
حجم فایل : 29 KB
تعداد صفحات : 50
بازدیدها : 258
برچسبها : دانلود مقاله
مبلغ : 3500 تومان
خرید این فایلمقاله معماری و آشنایی با معماران مشهور
فهرست:
معماری تام مین
معماری تادائو آندو
معماری چارلز جنكز
معماری فولدینگ
.......................................................................
بخشهایی از متن:
تام مین
تام مین یکی از معماران فعال معاصر، بهسال 1944 در واتربری لوسآنجلس بدنیا آمد؛ او در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و هاروارد تحصیل کرد، پس از آن به تدریس در دانشگاههای کالفرنیایجنوبی و UCLA پرداخت.
مین در سال 1972، کارش را به همراه مایکل روتوندی در بازار معماری آمریکا آغاز کرد. مین، مرفسیس را با جسارت تمام و با کمک سی و شش معمار پیر و جوان در سانتامونیکای ایالاتمتحده، به راه انداخت. در آن سالها مرفسیس در مسابقات متعددی شرکت کرد و مقامهایی را هم به دست آورد. مهمترین جایزه او، پریتزکر (همارز نوبل معماری جهان) است که در سال 2005 برنده شد. مدال طلای AIA در سال 2001 نیز از جوایز ارزنده او است.
آنچه در ادامه میخوانید ترجمه آزادی است برگرفته از مصاحبه Lara Tonnicchiبا تام مین به نقل از floornature.com.
س. توماس مین غالبا تحت عنوان «پسربد معماری لسآنجلس» خواندهمیشود؛ طغیانگر دهه60. خیلی وقتها خود شما نیز در مورد خودتان مثل یک بیگانه و خارجی صحبت میکنید. مورفسیس، اسمی که شما برای دفتر طراحی خودتان در سال 1972 انتخاب کردهاید، خود تداعیکننده تمایل شدید شما برای تغییر و تفاوت است. ارائه یک تعریف خاص برای سبک معماری تاممین بسیار سخت و تاحد زیادی نشدنیاست. شما برنده جایزه بینالمللی پریتزکر 2005 و اولین آمریکایی برنده این جایزه در طول 14سال قبل از آن بودهاید. تعریف مشخص شما از معماری تام مین چیست؟
ج. حداقل پنج سوال در صحبتهای شما وجودداشت! معماری یا هر هنر دیگری نیازمند یک جور فاصله با زندگی نرمال و هنجار است؛ فاصله از رفتار و قاعده کلی چیزها. یک سوال مطرح میشود و پاسخی متناسب با آن شکل میگیرد؛ پاسخی که میبایست منتقدانه باشد. معماری منتقدانه نیز درصدد آن است که بر مساله خاصی، متفاوت و جدای از معماری هنجار و نرمال، متمرکز شود.
تصور میکنم مسیر من مانند خیلی دیگر از معماران، تمایل به نوعی مکاشفه هست که در بعضی جاها منتقد هنجارها و قاعده هاست؛ منتقد آنچه که وجود دارد... و ناچار است که متفاوت باشد و فاصله بگیرد و این انفصال و جدایی لازمه هر عمل هنرمندانهای است.
...
بررسی ویژگیها و معانی
معماری، رهیافتی است به جعبه ای با دو بعد آرمان و هدف.
آرمان معماری، فرم بخشیدن به یك الگوی جهانی و هدف آن، بیدار كردن احساس انسانی است.
موضوع اولیه ی معماری، ایجاد یك الگوی فضایی است؛ یعنی نظم بخشیدن به یك فضای برهنه و عاری از هر چیز. انتظام فضایی، به معنای استفاده از فرمی است كه فضا، منشأ آن است و نظمی شفاف آن را به فضا مرتبط می سازد.
برای دستیابی به این هدف، معماری به هندسه نیاز دارد. هندسه، علم ایجاد نظم منطقی و هوشمندانه ای است كه حاصل ارتباط فرم و فرم با فضا می باشد. از این رو، هندسه فرم آرمانی را ایجاد می كند؛ فرمی كه بیان بصری مفهوم است و فضایی انتزاعی در آن تجلی می یابد.
به طور كلی، هندسه به ارتباطات منطقی خالص توجه دارد؛ بنابراین هندسه، مفاهیم و ارزشهای اجتماعی را منعكس می سازد و جهانی با منطق شفاف ایجاد می كند. به طور خلاصه، هندسه ثباتی منطقی به طرح می بخشد. از این رو، ثبات و پایداری است كه از آن، فرم های منطقی باقی می ماند و ارزش هایی چون صداقت، زیبایی و خوبی در مرحله دوم ارایه می شوند؛ منطقی كه احساسات را طرد می كند و تنها، درباره ی حقیقت با ما صحبت می كند. معماری پیوسته در جستجوی انتظامی است كه بر اساس نیروی طبیعی و جاذبه زمین باشد؛ اگر چه هنوز به آن دست نیافته است.
بر خلاف هندسه، معماری نمی تواند در تمام ابعاد نفوذ كند؛ زیرا نیروی جاذبه، آن را به حركت های افقی و عمومی محدود می سازد. معماری، الگویی پویاست.!!!! یك ساختمان، طبیعتاً حركت نمی كند؛ ولی زمانی كه مردم در امتداد مسیری حركت می كنند، شكل آن، در حال حركت به نظر می رسد.
مردم با حركت و تغییر موضوع دوم در معماری، بیدار كردن احساسات انسانی است. هندسه، فضایی منطقی و با ثبات ایجاد می كند. ولی به راستی، این منطق چگونه ما را با تجربه های معماری آشنا می سازد؟ آیا تنها نظم هندسی است كه فضا را روشن و واضح می سازد؟ آیا هندسه باعث یكنواختی و سكون نیست؟ آیا نیازی به رهایی فضا از ثبات هندسی ناشی می شود؟ آیا فرم و فضا صرفاً باید بر اساس منطق هندسی شكل گیرد؟
هنگامی كه چند فرم یا حجم در كنار هم قرار می گیرند، این هندسه و منطق هندسی است كه به آنها نظم و ترتیب می بخشد. زمانی كه این انتظام بین عناصر معماری مانند ستون، دیوار، سقف ایجاد می شود، در واقع به آنها هویت می بخشد و در نتیجه، ما نظم موجود در این مجموعه را درك می كنیم. اگر در این عناصر، نسبت ها دقیقاً بر اساس ابعاد و اندازه ها و تناسبات ریاضی باشد، ما یك مجموعه خردمند را احساس می كنیم.
...
نظریههای جنکس در کتابهایش مانند زبان معماری پست مدرن، معماری امروز و معماری جهان در حال جهش فرصت منلسبی را برای ظهور روایتهای جدید معماری و تمرکز زدایی از ابرروایتهای کلان مدرنیستی فراهم ساخته است. جنکس در جستجوی معماری برتری است که بتواند معماری را از کارکردها و معانی روزمرهاش به سطوح و لایههای معنایی و کارکردی عالیتر همچون معانی اجتماعی، سیاسی یا مذهبی ارتقاء بخشد.
به اعتقاد جنکس فرم تابع دیدگاه جهانی است (Form follows world view) و معماری باید تابع دیدگاه انسان نسبت به خود و جهان پیرامونش باشد. در نگاه او معماری امروز باید معلول شرایط امروز یعنی معلول علم، فلسفه و فناوری کنونی باشد. او با این فرض که مبانی نظری معماری بر پایههای علم و فلسفه استوار است، چنین نتیجه میگیرد که هنگامی که علم و فلسفه متحول میشود، معماری نیز باید به تبع آن عوض شود. جنکس با طرح این نظریه به استقبال نوعی معماری چندوجهی و پیچیده رفته که نسبت دقیقی میان نیازها و الزامات فنی و زیباییشناختی پیشین و ضرورتهای تکنولوژیک امروز برقرار میسازد.
منتقدان چارلز جنکس چه میگویند؟
آنچه که در میان نظریات چارلز جنکس نیازمند نقد و بررسی بیشتری میباشد، ارتباطهایی است که جنکس میان نظریههای علمی از قبیل تئوری پیچیدگی، دینامیک غیرخطی، سیستمهای خودسازمانده و هندسه فراکتال و معماری امروز برقرار میکند. حتی جنکس از ساختمان کلیسای رونشان لوکوربوزیه هم به عنوان اثری با معیارهای علمی جدید نام میبرد. شاید در مواردی این مقایسهها و ارتباطها سرگرمکننده باشند، ولی آیا میتوان از آنها به عنوان اصلی پذیرفته شده در طراحی معماری نام برد؟ اصولاً تا چه حد میتوان تشابهات معماری و عناصر طبیعی، فیزیک، ریاضیات و هندسه جدید را ارزش تلقی کرد؟ آیا میتوان معماری را از ریشههای معمارانهاش جدا نمود و به ظواهر شکلی و علمی پیوند زد؟
آثار و سخنان نظریهپردازان معماری معاصر بیانگر این واقعیت است که نظریههای جنکس در خصوص ارتباط تئوریهای علمی جدید و معماری تنها برخاسته از مشاهدات شخصی اوست، چرا که سایر منتقدین و معماران در نقد گفتههای وی، نظریات دیگری مطرح نمودهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
پیتر آیزنمن:
مباحث فیزیک و ریاضیات و فلسفه ممکن است در شروع طراحی کارساز باشند، ولی پس ار مدتی استحکام اولیه خود را از دست میدهند و در دست معمار بصورتی بازیگوشانه و هنرمندانه بکار گرفته میشوند.
پل شپارد:
آیا بحرانها و پیچیدگیها و ابهامها باید در معماری هم نمود پیدا کند؟ آیا پلانهای معماری که بصورت کج و کوژ در هم پیچیدهاند، ارزش معمارانه دارند؟ چگونه میتوان تئوریهای نامفهوم بحران و اغتشاش را به معماری که دارای بازدهی مشخص است، ارتباط داد؟
مایکل سورکین:
اثر معماری که شبیه پسمانده غذای دیشب معمار است و گفته میشود از هندسه فراکتال الهام گرفته شده است، آیا در نهایت یک کاریکاتور نیست؟
خرید و دانلود آنی فایل